آموزش استفاده از کتاب لغت عربی
شاید خیلی از زبان آموزان با شناختی که از فرهنگ لغت دارند، وجود این پست را ضروری را ندانند، اما شاید همین اشخاص نیز، نیازمند نکاتی باشند که قرار است در این پست منتشر شود. پس بیایید با آموزش استفاده از کتاب لغت عربی آشنا شویم.
ما در یک پست مستقل، به اشتباهات رایج زبان آموزان در استفاده از کتاب لغت پرداختیم و آن جا اشاراتی داشتیم که چگونه باید از برخی خطاها در استفاده از کتاب دوری کرد. اما در این پست می خواهیم بصورت مستقل به شیوه استفاده از کتاب لغت بپردازیم.

شیوه استفاده از فرهنگ عربی فارسی
در واقع مهمترین بحث مراجعه به کتاب لغت، برای بخش عربی به فارسی هست، چرا که معجم های فارسی به عربی، در واقع شبیه معجم های فارسی بوده و نیاز به آموزش خاصی ندارد، اما روش کار با معجم های عربی از اساس متفاوت از معجم های فارسی هست.
اولین کاری که باید برای بدست آوردن معنی کلمه از کتاب لغت انجام داد، فهمیدن نوع کلمه هست. می دانیم که کلمه در زبان عربی از سه حالت اسم و فعل و حرف خارج نیست. اینکه کلمه ایی که دنبال آن هستیم، کدام یک از این سه مورد باشد، شیوه ی کار را کاملا تغییر خواهد داد.
حرف
راحت ترین بخش کار حروف هست، چرا که حروف اشتقاقی ندارد و چیزی از آن مشتق نمی شود. درواقع تنها مسئله اشتقاق هست که کار استفاده از لغت نامه را سخت می کند. اگر منظور از اشتقاق را نمی دانید، نگران نباشید، این مبحث را در بخش های بعدی این نوشته توضیح خواهیم داد .
مثلا “فی” حرف هست، پس با رجوع به فاء و بعد یاء این کلمه را در لغت نامه پیدا می کنیم.
اسم
برای رجوع به لغت نامه در بخش اسامی، مهمترین مسئله ریشه یابی است، یعنی باید بتوانید ریشه ی کلمات را بیابید، اینجاست که بحث اشتقاق مطرح می شود، در این نوشته بنای اصطلاح شناسی نداریم، لذا فقط به قدر ضرورت به بحث مشتق اشاره می کنیم. ریشه اکثر کلمات بصورت ثلاثی یا سه حرفی است، یعنی در زبان عربی اکثر اسماء از سه حرف اصلی تشکیل شده اند، مثلا کلمه ذاهب، از سه حرف اصلی ذ ه ب گرفته شده، سحاب از سه حرف س ح ب گرفته شده، ساتر از سه حرف س ت ر گرفته شده، برای پیداکردن ذاهب در لغتنامه باید به حروف ذ بعد ه و بعد ب رجوع کنید. لغتنامه از 28 حرف تشکیل شده، برای بدست آوردن معنی ذهاب باید ابتدا به حرف ذ مراجعه کنید، لغتنامه بعد از حرف ذ کلماتی که حروف اصلیشان از الف تشکیل شده باشد می آورد یعنی سراغ کلماتی می رود که دو حرف اصلی آن ذ بعد الف باشد، پس باید برویم جلوتر تا برسیم به حرف ه (چرا که حرف اصلی دوم ما حرف ه هست) و بعد از پیدا کردن بخش ذهـ ، سراغ حرف آخر یعنی ب می رویم تا کلمه ی ذهب را بیابیم، حال که کلمه ی ذهب را در لغتنامه پیدا کردیم، تمامی اشتقاقات ماده ذهب در آن بخش آورده می شود، پس کار اصلی پیدا کردن ماده ی اصلی هست.
اما همیشه ماده ی اصلی کلمه ثلاثی یا سه حرفی نیست، گاهی اوقات کلمه اصلی چهار حرفی یا پنج حرفی هستند، اما نگران نباشید، می توان گفت بیش از 95 درصد کلمات عربی ثلاثی هستند لذا ما در این پست فقط ثلاثی را مطرح می کنیم.
پس با بدست آوردن ریشه می توانید کلمات را داخل لغتنامه پیدا کنید، اما از کجا بفهمیم که در کلمه ی ذاهب ، حروف ذ ه ب اصلی و ریشه هست؟ چرا الف را در نظر نگرفتیم؟! جواب این سوال در اوزان کلمات هست. برای اسامی اشتقاق یافته در زبان عربی اوزان مشخصی وجود دارد که با دانستن این وزن ها می توانید بفهمید که این کلمه بر اساس کدام وزن هست، و حروف اصلی آن کدام است.

وزن شناسی
ابتدا باید بفهمیم، چگونه بدست آوردن وزن یک کلمه، کمک می کند که حروف اصلی آن را تشخیص دهیم. ما اوزان را از ماده فعل می سازیم، حروف ف ع ل که وزن یک کلمه از آن ها ساخته می شود جای حروف اصلی آن کلمه می نشیند، مثلا وزن کلمه ی ذَهَبَ : فَعَلَ می باشد یعنی ما در برابر ذ که حرف اول اصلی کلمه هست ف قرار می دهیم، در برابر حرف ه، ع، در برابر حرف ب، ل قرار می دهیم که در نتیجه می شود فَعَلَ. بنابراین حروف ف ع ل همیشه بیانگر ریشه ی فعل هستند و بقیه ی حروف زائد هستند مثلا اگر گفتیم وزن فلان کلمه فاعل هست، یعنی این کلمه سه حرف اصلی و یک حرف زائد دارد که آن الف هست.
نکته ی دوم این هست که بدست آوردن وزن کلمات تنها برای کلمات مشتق نیاز هست ، چرا که کلمات جامد مثل رجل نیازی به دانستن وزن ندارد ، ما وزن کلمات را بخاطر تشخیص دادن حروف اصلی از حروف زائد می خواهیم، اما در کلمات جامد، همه ی حروف حکم حروف اصلی را دارند و حرف زائدی وجود ندارد.
حال بیاید در ضمن یک مثال با اوزان مشهور اسامی در زبان عربی آشنا شویم: فاعل (قاتِل)، مفعول (مقتول)، مَفعَِل (مَقتَل، مَسجِد)، مِفعَل (مِقوَد)، فَعیل (قتیل)، فَعول (صبور)، فَعلان (زعلان)، أفعَل (أکبر)، فَعلاء (زَهراء)، فَعّال (غَفّار)، فُعلی (کُبری)، مِفعال (مِنظار) اگر همین اوزان را حفظ شویم کافی است تا اوزان تمامی اسامی را بلد شویم. وقتی این اوزان در ذهن شما باشد به محض شنیدن کلمه ی شکور، صبور، فکور، کلمه ی فعول در ذهن می آید، یعنی در این کلمات حرف واو حرف اضافی و بقیه حروف اصلی است لذا می فهمیم حروف اصلی شکور: ش ک ر، حروف اصلی صبور: ص ب ر، حروف اصلی فکور: ف ک ر، هست و حرف واو در صبور شکور فکور یک حرف زائد هست. لذا برای بدست آوردن کلمه ی فکور به ریشه ی فکر در کتاب لغت عربی مراجعه می کنیم، یعنی اول حرف ف بعد ک و بعد ر، وقتی ماده ی “فکر” را پیدا کردیم، کلمه ی فکور را زیر آن می یابیم.
حال بدون هیچ توضیح اضافه بیاید وزن کلمه ی ذاهب را بررسی کنیم، می دانیم که ذاهب بر وزن فاعل هست، پس حروف اصلی آن چه می شود؟ ذ ه ب ، از کجا تشخیص دادیم؟ از تطبیق وزن ذاهب با فاعل فهمیدیم که الف حرف اضافی است و حروف اصلی که در برابر حروف ف ع ل قرار گرفته، ذ ه ب هست.

اکنون بیاید مراحل را با هم مرور کنیم: به محض شنیدن یک کلمه، سعی می کنیم وزن آن را یافته، تا به حروف اصلی یا ریشه کلمه برسیم، مثلا می شنویم: مَشرَب، خب حروف اصلی این کلمه کدام هست؟ سریع به دنبال وزن می رویم، می بینیم وزن آن مَفعَل هست، با تطبیق مفعل با مشرب، حروف اصلی که در برابر ف ع ل قرار گرفته اند را پیدا می کنیم، می شود: ش ر ب، به سراغ کتاب لغت رفته، ماده شرب را پیدا کرده و زیر آن مشرب را می یابیم.
فعل
با کار کردن در بخش اسم، بار بزرگی از دوش ما برداشته شد، چرا که با اوزان آشنا شدیم. در بحث افعال ابتدا باید بدانیم که هر فعلی بمانند اسم از ریشه ایی گرفته شده است. با پیدا کردن ریشه ی افعال رجوع به کتاب لغت امری آسان خواهد بود.
همه ی ما با صرف فعل های عربی در دوران تحصیل آشنا شده ایم، افعال که صرف می شوند بر اساس اوزان خاص خود شکل می گیرند، مثلا میگوییم یکتب یکتبان یکتبون، در همین سه مورد وزن فعل ها بدین شکل هست: یفعل یفعلان یفعلون، به همین منوال وزن افعال را نیز استخراج کرده و حروف اصلی را بدست می آوریم. با بدست آوردن حروف اصلی کار مراجعه به کتاب لغت امری آسان خواهد بود.
بنظر شما، آیا رجوع به کتاب لغت، کار سختی است؟ شاید در ابتدا سخت باشد اما شک نکنید با تمرین و تکرار بسیار راحت خواهد شد.